ازدواج خر

خری آمد به سوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری خر مادر بگفتا : ای پسر جان تورا من دوست دارم بهتر از جان ز بین این همه خرهای خوشگل یكی را كن نشان چون نیست مشگل خرك از شادمانی جفتكی زد كمی عرعر نمودو پشتكی زد بگفت : مادر به قربان نگاهت به قربان دوچشمان سیاهت خر همسایه راعاشق شدم من به زیبایی نباشد مثل او زن بگفت: مادر برو پالان به تن كن برو اكنون بزرگان را خبر كن به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه دوتا پالان خریدند پای عقدش یه افسار طلا با پول نقدش خریداری نمودند یك طویله همانطوری كه رسم است در قبیله خر دانا كلام خود گشایید وصال عقد ایشان را نمایید دوشیزه خر خانم آیا رضائی به عقد این خر خوشتیپ در آیی یكی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته برای بار سوم خر بپرسید كه خر خانم سرش یكباره جنبید خران عرعر كنان شادی نمودند به یونجه كام خود شیرین نمودند



نظرات شما عزیزان:

amiir
ساعت19:36---12 دی 1394
09210357830

ghashang bod

bezang beharfim dar moredesh

<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(29).gif" width="18" height="18">


عليرضا
ساعت18:49---28 آبان 1394
عاليهههههههههههههههههههههههههه ه.
دمت گرم.
پاسخ:ممنون داداش


faramarz
ساعت15:11---20 آبان 1394
وبت عالیه. خواستی بلینکم و خبر بده لینکتون نمایم.

elias
ساعت15:30---12 آبان 1394
کره ای گفت به بابای خرش
پدر از همه جا بی خبرش
وقت آن است برای پسرت
این الاغ نره ی کره خرت
ماده ای خوشگل و زیبا گیری
تو که هر روز به صحرا میری
وقت آن است که زن دار شوم
ورنه از بی زنی بیمار شوم
پدرش گفت که ای کره خرم
ای عزیز دل بابا پسرم
تو که در چنته نداری اهی
نه طویله نه جلی نه کاهی
تو که جز خوردن مال پدرت
پدر نره خر در به درت
هیچ کار دگری نیست تو را
یک جو از عقل به سر نیست تو را
به چه جرات تو ز من زن طلبی
باورم نیست که اینقدر جلبی
باید اول تو بگیری کاری
بهر مردم ببری تو باری
بعد از آن یکی دو تا پالان بخری
بهر آن کره خوشگل ببری
یک طویله بکنی رهن و اجار
تا که راضی بشود از تو آن یار
بعد باید بخری رخت عروس
بهر آن ماده خر خوب و ملوس
جلی از جنس کتان اعلا
روی جل نقش و نگاری زیبا
بعد باید بکنی گل کاری
بهر ماشین عروس یک گاری
وقتی این ها بشود آماده
بعد از این زندگی ات آغازه
بشو این پند ز بابای خرت
پدر با ادب و با هنرت
تا که اسباب محیا نشود
موسم عقد تو بر پا نشود
پس از امروز برو بر سر کار
تا نهند آدمیان پشتت بار


رضا
ساعت17:16---15 مهر 1394
عالییییییییییییییییییییییی خخخ

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 21 شهريور 1394برچسب:, | 19:30 | نویسنده : **ثنا** |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.